دکتر پيمان سلامتي/ دانشيار دانشگاه علوم پزشکي تهران
براي برنامهريزي در نظام سلامت شناسايي نيازها و تقاضاها ضروري است. گرچه گاهي از اوقات نياز و تقاضا به اشتباه در جاي يکديگر به کار ميروند بايد به تفاوتهاي اين دو توجه داشت. نياز (need) به معناي حوايج ذاتي جامعه به خدمات سلامتي است، در حالي که تقاضا (demand) به معناي ميزان تمايل جامعه به اين خدمات ميباشد. نياز ممکن است به وسيله برنامههاي جاري برآورده شود يا نشود...
نيازهاي برآورده نشده ممکن است درک شده يا نشده باشند. از طرف ديگر تقاضا ممکن است منطبق با نياز، بيش از نياز واقعي و يا غير منطبق با نياز باشد. تمام تقاضاها را نميتوان و نبايد پاسخ داد و گاهي تقاضاها غيرضروري هستند. به عنوان مثال، شهر کوچکي را تصور کنيد که آمبولانس مناسب ندارد اما ساکنان آن تقاضاي ساخت يک بيمارستان فوقتخصصي دارند. شتاب روزافزون معرفي فناوريهاي نوين که به طور عمده گرانقيمت هستند، مسوولان نظام سلامت را با ضرورت اولويتبندي برنامهها جهت تخصيص منابع مواجه ميسازد. به طور حتم صرف منابع براي رفع نيازهايي که مورد تقاضا ميباشند مطلوبترين حالت است. هزينهکرد منابع براي رفع نيازهايي که مورد تقاضا نيستند موضوعي چالشبرانگيز بوده و هدايت منابع به سوي تقاضاهايي که نياز واقعي نيستند اشتباه ميباشد. از سوي ديگر، شاخصهاي اپيدميولوژيک متعارف کارايي لازم را جهت اولويتبندي برنامهها ندارند. اين شاخصها عمدتا به سه دسته شاخصهاي مرگ و مير (همچون ميزان خام مرگ، ميزان مرگ اختصاصي، ميزان مرگ استاندارد شده)، شاخصهاي فراواني بيماريها (همچون ميزان شيوع، ميزان بروز، ميزان بروز تجمعي) و شاخصهاي پيامد بيماريها (همچون آسيب، ناتواني و معلوليت) تقسيم ميشوند که هر کدام از آنها به تنهايي استفاده محدودي دارند.
به عنوان مثال، دادههاي مرگ و مير گرچه نقش برجستهاي را در تصميمگيريها دارا هستند اما براي توصيف حالات نادر مرگبار کاربرد بيشتري دارند.
بدين ترتيب از حدود 20 سال قبل شاخصهاي جديدي به نام شاخصهاي بار بيماري (burden of disease) معرفي گرديدند تا به هر سه موضوع ميرايي، ناتواني و کيفيت زندگي پرداخته شود.
يکي از اين شاخصها، سالهاي زندگي با کيفيت تعديل شده (QALYs=quality adjusted life years) ميباشد که در تحليل هزينه- فايده (cost-benefit analysis) کاربرد دارد. شاخص ديگر اميد به زندگي بدون ناتواني يا اميد به زندگي سالم است که توسط جمعيت شناسان ايجاد شده و بيشتر در کشورهاي صنعتي از آن استفاده ميشود.
در اين ميان، سالهاي زندگي با ناتواني تعديل شده (DALYs=disability adjusted life years) بيشترين توجه را در ميان اين دسته از شاخصها به خود اختصاص داده است. از DALYs اولين بار جهت محاسبه بار جهاني بيماريها استفاده شد. مطالعه بار جهاني بيماريها پروژه مشترکي بين سازمان جهاني بهداشت، بانک جهاني و دانشگاه هاروارد بود که در سال 1988 آغاز شد و بار جهاني بيماريها را براي سال 1990 محاسبه کرد.
اين شاخص از مجموع سالهاي از دست رفته به علت مرگ زودرس (YLL=years of life lost) و سالهاي از دست رفته به علت زندگي توام با ناتواني (YLD=years lived with disability) به دست ميآيد.
به هر حال روش محاسبه DALYs پيچيدگيهاي خاص خود را دارد که خارج از حوصله اين نوشتار است اما آنچه مهم است، توجه اين شاخص به پيامدهاي غير مرگبار بيماريها و کمي کردن برخي مقياسهاي کيفي است. پس از برآورد بار بيماري در جامعه، تعيين علل اصلي قابل پيشگيري بيماريها جهت طراحي مداخلات الزامي است. جدول زير از مطالعه بار جهاني بيماريها در سال 2004 استخراج شده است.
به اين ترتيب پيشبيني ميشود عوامل اصلي بار بيماري در سال 2030 چهرهاي کاملا متفاوت داشته باشند. براساس آخرين گزارش سازمان جهاني بهداشت در خصوص بار بيماري در جمهور ي اسلامي ايران، علل اصلي بار بيماريها به ترتيب عبارتند از: تروما، بيماريهاي قلبيعروقي، افسردگي، اعتياد و بيماريهاي عروقي مغز.
نيازهاي برآورده نشده ممکن است درک شده يا نشده باشند. از طرف ديگر تقاضا ممکن است منطبق با نياز، بيش از نياز واقعي و يا غير منطبق با نياز باشد. تمام تقاضاها را نميتوان و نبايد پاسخ داد و گاهي تقاضاها غيرضروري هستند. به عنوان مثال، شهر کوچکي را تصور کنيد که آمبولانس مناسب ندارد اما ساکنان آن تقاضاي ساخت يک بيمارستان فوقتخصصي دارند. شتاب روزافزون معرفي فناوريهاي نوين که به طور عمده گرانقيمت هستند، مسوولان نظام سلامت را با ضرورت اولويتبندي برنامهها جهت تخصيص منابع مواجه ميسازد. به طور حتم صرف منابع براي رفع نيازهايي که مورد تقاضا ميباشند مطلوبترين حالت است. هزينهکرد منابع براي رفع نيازهايي که مورد تقاضا نيستند موضوعي چالشبرانگيز بوده و هدايت منابع به سوي تقاضاهايي که نياز واقعي نيستند اشتباه ميباشد. از سوي ديگر، شاخصهاي اپيدميولوژيک متعارف کارايي لازم را جهت اولويتبندي برنامهها ندارند. اين شاخصها عمدتا به سه دسته شاخصهاي مرگ و مير (همچون ميزان خام مرگ، ميزان مرگ اختصاصي، ميزان مرگ استاندارد شده)، شاخصهاي فراواني بيماريها (همچون ميزان شيوع، ميزان بروز، ميزان بروز تجمعي) و شاخصهاي پيامد بيماريها (همچون آسيب، ناتواني و معلوليت) تقسيم ميشوند که هر کدام از آنها به تنهايي استفاده محدودي دارند.
به عنوان مثال، دادههاي مرگ و مير گرچه نقش برجستهاي را در تصميمگيريها دارا هستند اما براي توصيف حالات نادر مرگبار کاربرد بيشتري دارند.
بدين ترتيب از حدود 20 سال قبل شاخصهاي جديدي به نام شاخصهاي بار بيماري (burden of disease) معرفي گرديدند تا به هر سه موضوع ميرايي، ناتواني و کيفيت زندگي پرداخته شود.
يکي از اين شاخصها، سالهاي زندگي با کيفيت تعديل شده (QALYs=quality adjusted life years) ميباشد که در تحليل هزينه- فايده (cost-benefit analysis) کاربرد دارد. شاخص ديگر اميد به زندگي بدون ناتواني يا اميد به زندگي سالم است که توسط جمعيت شناسان ايجاد شده و بيشتر در کشورهاي صنعتي از آن استفاده ميشود.
در اين ميان، سالهاي زندگي با ناتواني تعديل شده (DALYs=disability adjusted life years) بيشترين توجه را در ميان اين دسته از شاخصها به خود اختصاص داده است. از DALYs اولين بار جهت محاسبه بار جهاني بيماريها استفاده شد. مطالعه بار جهاني بيماريها پروژه مشترکي بين سازمان جهاني بهداشت، بانک جهاني و دانشگاه هاروارد بود که در سال 1988 آغاز شد و بار جهاني بيماريها را براي سال 1990 محاسبه کرد.
اين شاخص از مجموع سالهاي از دست رفته به علت مرگ زودرس (YLL=years of life lost) و سالهاي از دست رفته به علت زندگي توام با ناتواني (YLD=years lived with disability) به دست ميآيد.
به هر حال روش محاسبه DALYs پيچيدگيهاي خاص خود را دارد که خارج از حوصله اين نوشتار است اما آنچه مهم است، توجه اين شاخص به پيامدهاي غير مرگبار بيماريها و کمي کردن برخي مقياسهاي کيفي است. پس از برآورد بار بيماري در جامعه، تعيين علل اصلي قابل پيشگيري بيماريها جهت طراحي مداخلات الزامي است. جدول زير از مطالعه بار جهاني بيماريها در سال 2004 استخراج شده است.
به اين ترتيب پيشبيني ميشود عوامل اصلي بار بيماري در سال 2030 چهرهاي کاملا متفاوت داشته باشند. براساس آخرين گزارش سازمان جهاني بهداشت در خصوص بار بيماري در جمهور ي اسلامي ايران، علل اصلي بار بيماريها به ترتيب عبارتند از: تروما، بيماريهاي قلبيعروقي، افسردگي، اعتياد و بيماريهاي عروقي مغز.
|