پيوند سلولهاي بنيادي به قلب ميتواند اميد به زندگي با كيفيت مطلوبتر و كارايي بيشتر را براي كساني كه قلبهاي بسيار بيماري دارند، زنده كند. گفتگوي زير با دكتر محمدحسن ناصري از پژوهشگران اين حوزه، جزييات بيشتري از اين روش را آشكار ميكند.
وقتي صحبت از پيوند سلولهاي بنيادي به قلب ميشود، به عنوان تحقيقات پيشرو در اين زمينه به ياد گروهي ميافتيم كه طي چند سال گذشته تحت مديريت مرحوم دكتر ميرخاني در بيمارستان امام خميني(ره) فعاليت ميكردند. آيا طرحي كه شما با حمايت پژوهشكده رويان در دست انجام داريد به نوعي تداوم فعاليت تحقيقاتي آنهاست؟
وقتي صحبت از پيوند سلولهاي بنيادي به قلب ميشود، به عنوان تحقيقات پيشرو در اين زمينه به ياد گروهي ميافتيم كه طي چند سال گذشته تحت مديريت مرحوم دكتر ميرخاني در بيمارستان امام خميني(ره) فعاليت ميكردند. آيا طرحي كه شما با حمايت پژوهشكده رويان در دست انجام داريد به نوعي تداوم فعاليت تحقيقاتي آنهاست؟
خير، البته كارهاي مختلفي در اين زمينه انجام شده است، بخصوص دكتر ميرخاني در اين زمينه بسيار خوب كار كردند ولي در طرح ما جداسازي سلولهاي بنيادي با كمك پژوهشكده رويان كه تجربيات ارزشمندي در زمينه بيولوژي مولكولي و سلولي دارند صورت ميگيرد، در حالي كه در طرح ياد شده، سلولها از طريق آزمايشگاههاي داخل بيمارستان تهيه ميشد.
بهعلاوه سلولهاي بنيادي به قلب در طرح ما به 2 روش داخلي و جراحي صورت ميگيرد. در روش داخلي هنگام آنژيوپلاستي و بالن زدن، سلولها به محل عضله آسيب ديده تزريق ميشوند، ولي در روش جراحي، اين تزريق همزمان با عمل بايپس و جراحي باز به محل آسيبديده صورت ميگيرد.
حال نكته مهم اينجاست كه چنين تزريقي در شيوه جراحي منجر به رگزايي و عضلهزايي بهطور همزمان در ناحيه آسيب ديده ميشود. همانطور كه ميدانيد اين طرح به مدد دكتر كاظمي آشتياني آغاز شد و از سوي همكارانش ادامه يافت و از حدود يكسال و نيم پيش هم اولين بيماران انتخاب و عمل پيوند روي آنها انجام شده است كه البته همچنان چند ماه ديگر تا رسيدن به نتايج قطعي در مورد آنها نياز است.
حال رسيديم به مبحثي كه مورد توجه بسياري از بيماران است، آيا بيماراني كه ميتوانند تحت اين نوع عمل پيوند قرار بگيرند، بايد شرايط خاصي داشته باشند؟
البته. نه تنها اين بيماران شرايط خاصي دارند، بلكه از لحاظ آماري نيز داراي شرايطي هستند كه از سوي ما مورد انتخاب شخصي قرار نميگيرند.
به علاوه وضعيت اين بيماران بايد تا 2 سال پس از عمل براي اعلام نتايج قطعي مورد پيگيري قرار بگيرد.
معيارهاي ورود بيماران براي دريافت سلولهاي بنيادي دارا بودن طيف سني ميان 18 تا 65 سال است بهعلاوه بيماراني انتخاب ميشوند كه اولين حمله سكته حاد قلبي در آنها اتفاق افتاده و حداقل 3 هفته از اين سكته گذشته باشد. همچنين زمان آن از 3 ماه بيشتر نباشد به گونهاي كه بافت مرده قلب همچنان وجود داشته باشد.
به علاوه اين بيماران نبايد به روشهاي درماني ديگر جواب داده باشند بهگونهاي كه نياز به بايپس داشته و ضخامت عضله قلبشان حداقل 3 ميليمتر باشد و حداقل 4 منطقه مرده در ناحيه آسيب ديده قلبشان وجود داشته باشد. به بيان ديگر قدرت انقباضي قلبشان حداقل 20 درصد بوده و بيش از 45 درصد هم نباشد.
فراموش نكنيد ما بيماراني را كه دچار بيماريهاي غيرقابل علاج در ارگانهاي ديگرشان چون كبد، كليه و... هستند مورد مطالعه قرار نميدهيم. به علاوه بيماران مورد مطالعه ما نبايد دچار شوك قلبي پيشرفته باشند و به عمل جراحي اورژانس نيز نياز نداشته باشند. نكته پاياني آنكه آنفاكتوس در ناحيه قدامي يا جلويقلبشان رخ داده باشد.
آيا ما در زمينه اين نوع جراحي همگام با ساير كشورهاي پيشرو در دنيا حركت ميكنيم؟
از آنجا كه پيشينه اين عمل به بنيانگذاري جراح آلماني به نام پروفسور استم به 8 تا 9 سال پيش باز ميگردد، مسلما كشورهاي پيشرو در اروپا و آمريكا ازحيث دستيابي به نتايج آماري و باليني قطعي از ما جلوتر هستند. با اين حال سابقه اين عمل در آسيا بسيار نادر است و تنها مالزي و هنگكنگ به آن اقدام كردهاند. در كشورهاي منطقه هم كمتر كشوري به آن اقدام كرده است.
ابتدا بگوييد پزشكان بايد چه انتظاراتي از اين روش درماني داشته باشند؟
مسلما همانطور كه پيشتر هم گفتم، ما پزشكان ميتوانيم انتظار رگزايي و عضلهزايي را به دنبال عمل باي پس عروق كرونر در بيماراني كه تزريق سلولهاي بنيادي در آنها انجام شده، داشته باشيم زيرا باي پس خطر مرگ سلول هايي كه بعدا دچار آسيب ميشوند را از بين ميبرند در حالي كه سلولهاي بنيادي كمك ميكنند عضله آسيب ديده شروع به حيات مجدد كند.
اينجا سوال ديگري هم مطرح ميشود، آيا سلولهاي بنيادي تزريق شده فقط سلول قلب درست ميكنند يا ميتوانند سلولهاي ديگري چون سلول كبد يا استخوان هم بسازند؟
كاري كه ما انجام ميدهيم اين است كه به روش آزمايشگاهي، سلولهاي پيشساز سلولهاي قلبي را در ابتدا جدا و به محل آسيب ديده تزريق ميكنيم. البته اين كار هم از دو روش دارويي و نيز استفاده از سلولهاي مغز استخوان صورت ميگيرد.
در روش دارويي، يك فاكتور تحريككننده به بيمار تزريق ميشود كه از طريق خون محيطي شروع به تكثير و تجمع در قلب ميكند كه البته روشي زمانبراست اما در روش ديگر سلولهاي مغز استخوان فرد گرفته شده و با استفاده از روشهاي خاص سلولهايي را از آنها جدا ميكنيم كه بعضيشان مولتي پتانسيل هستند و بعضيها اختصاصا سلول قلبي توليد ميكنند.
در اينجا نقش محققان پژوهشكده رويان پر رنگتر ميشود؟
دقيقا. در واقع نمونهبرداري از مغز استخوان بيماري كه با معيارهاي ما وارد مطالعه شده است، 24 ساعت قبل از عمل جراحي صورت ميگيرد سپس اين نمونه در اختيار پژوهشكده رويان قرار ميگيرد تا كار جداسازي سلولهاي سازنده قلب بر روي آ ن صورت بگيرد.
جالب آن كه اگر ما در اين فرآيند 8 ميليارد سلول بهآنها بدهيم، اين محققان 10 تا 15 ميليون سلول اختصاصي را در اختيار ما ميگذارند كه البته تنها زمان كوتاهي ميتوانند زنده باقي بمانند كه پيش از پايان اين مدت بايد عمل بايپس و تزريق سلولها روي بيماران صورت بگيرد.
پس از آن هم بيمار به طور معمول دوره نقاهت خود را طي ميكند و سپس طي دورههاي 3، 6، 9، 12، 18 و 24 ماهه بايد با استفاده از روشهاي مختلفي تا رسيدن به نتايج قطعي مورد پيگيري قرار بگيرد. البته پس از گذشت يك سال تغييرات ناشي از تشكيل بافت زنده و افزايش حجم آن قابل مشاهده است.
حال برسيم به بيماران. آنها چه انتظارات درماني را ميتوانند از اين روشها داشته باشند؟
انتظار ما اين است كه در بيماراني كه از نظر انقباضات قلبي و عملكرد قلبي بشدت آسيبديده هستند و هيچ اقدام ديگري نميشود برايشان كرد، قدرت انقباض قلبشان بين 5 تا 15 درصد افزايش پيدا كند.
چراكه در غير اين صورت اين بيماران كانديداي پيوند قلب و درمانهاي سخت درازمدت دارويي هستند.البته اين بيماران هرگز به دوران قبل از بيمار شدن بازنميگردند، اما نيازشان به دارو بسيار كمتر ميشود و كيفيت زندگيشان بهبود مييابد. كما اين كه برخي از اين بيماران كه حتي قادر به راه رفتن نبودهاند، پس از عمل جراحي ميتوانند حتي كوهنوردي كنند.
آيا اين عمل، عوارض ناخواستهاي را براي بيمار به همراه ندارد؟
در ابتدا صحبتهاي زيادي در اين ارتباط ميشد؛ چراكه عضله قلب مجموعهاي از سلولهاي عصبي را شامل ميشود كه فعاليت خود ضرباني دارند و ميتوانند ايجاد ضربان نابجا كنند وليكن با توجه به خاصيت رگزايي اين سلولها و قابليت انتقالشان از محل آسيبديده به محل طبيعي اين احتمال مرتفع ميشود.
بيماران داوطلب در كدام يك از مراكز درماني ميتوانند مورد اين نوع عمل جراحي قرار بگيرند؟
هزينه اين نوع عمل جراحي چقدر است؟در تهران در بيمارستانهاي بقيهالله، شهيد رجايي، مركز قلب تهران و مسيح دانشوري تاكنون روي تعدادي از بيماران اين عمل را انجام دادهاند. وليكن در حال حاضر ما در مرحله تحقيقاتي هستيم و حدود 10 ماه ديگر تا رسيدن به نتايج قطعي نياز است. فعلا هزينهاي به جهت تحقيقاتي بودن از بيماران گرفته نميشود وليكن پس از رسيدن به نتايج قطعي اين هزينههاي درماني دريافت ميشود كه البته لازم است وزارت بهداشت و سازمانهاي بيمهاي براي حمايت از بيماران اقدام كنند.
آينده اين روشهاي درماني را چگونه ميبينيد؟
آينده روشهاي درماني به سمت روشهاي سلولي و حتي ژندرماني پيش ميرود. آنچه امروزه به آن نياز داريم، ابتدا باور پزشكان و سپس بيماران است به اين كه اين فناوري پيشرفت خواهد كرد و البته اين كه به زودي دستاوردهاي ارزشمندي در اين زمينه از سوي محققان ايراني دنيا را متحير خواهد كرد.
پونه شيرازي
پونه شيرازي
|